English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8306 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collar U کسب اسان امتیاز ضربه
collars U کسب اسان امتیاز ضربه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
lollipop U ضربه اسان
lollipops U ضربه اسان
kickable U اسان برای ضربه زدن با پا
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
bogies U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogey U گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
off break U کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
rugby point U 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
split the uprights U امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
cushier U اسان
facile U اسان
straightforward U اسان
easier U اسان
easy U اسان
simple U اسان
simpler U اسان
simplest U اسان
duck soup U اسان
easiest U اسان
cushiest U اسان
eath U اسان
easygoing U اسان
potties U اسان
potty U اسان
degage U اسان
cushy U اسان
to sweep past U اسان رفتن
soft loan U وام اسان
permissiveness U اسان گیری
soft loans U وام اسان
easygoing U اسان گیر
light handed U اسان راحت
facilitating U اسان کردن
facilitates U اسان کردن
easiest U پاس اسان
permissive U اسان گیر
laxity U اسان گیری
to roll by U اسان رفتن
to ease off U اسان شدن
easier U پاس اسان
to roll on U اسان رفتن
lenient U اسان گیر
facilitated U اسان کردن
easy U پاس اسان
facilitate U اسان کردن
euthanasia U مرگ اسان
cushily U اسان وبی دردسر
happy go lucky U اسان گذران بیمار
royal road U اسان ترین راه
glides U سریدن اسان رفتن
in orders to make it easiter U برای اسان تر کردن ان
to take it easy U کار را اسان گرفتن
leniency U اسان گیری ارفاق
duck soup U کار اسان وسهل
glide U سریدن اسان رفتن
glided U سریدن اسان رفتن
laughter U مسابقه اسان برای بردن
it promisews to be easy U چنین مینماید که اسان است
chippie U پرتاب اسان از زیر سبد
mobility U انتقال اسان منابع تولید
it promisews to be easy U امید میرود اسان باشد
in orders that it may beeasier U برای اینکه اسان تر شود
it is very easily done U بسیار اسان انجام میگیرد
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
holeable U گوی اسان برای به سوراخ انداختن
nothing great is easy U هیچ کاری بزرگی اسان نیست
pie alley U مسیر اسان برای گوی اندازی
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
friendliness U میزان اسان بودن کار باکامپیوتر یا برنامه
pick a cherry U ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
break the wind U در نتیجه کنارزدن هوا کارنفر پشت سر را اسان کردن
cheesecakes U مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
cheesecake U مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
down line processor U پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
pedrail U اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
setl U زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
ten key pad U مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
smalltalk U یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
pre eminence U امتیاز
francs U امتیاز
franc U امتیاز
prominency U امتیاز
franchise U امتیاز
prominence U امتیاز
franchises U امتیاز
charters U امتیاز
run U یک امتیاز
ads U امتیاز
runs U یک امتیاز
chartered U امتیاز
ad U امتیاز
charter U امتیاز
distinctions U امتیاز
distinction U امتیاز
scorelines U خط امتیاز
plus U امتیاز
priviege U امتیاز
scoreless U بی امتیاز
chartering U امتیاز
act of grace U امتیاز
leases U امتیاز
lease U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
credited U امتیاز
privilege U امتیاز
score U امتیاز
scored U امتیاز
scores U امتیاز
pas U امتیاز
licenses U امتیاز
licences U امتیاز
licence U امتیاز
rectums U امتیاز
rectum U امتیاز
concession U امتیاز
scoreline U خط امتیاز
prerogative U امتیاز
concessions U امتیاز
point U امتیاز
advantage U امتیاز
prerogatives U امتیاز
pre-eminence U امتیاز
upper hand U امتیاز
credit U امتیاز
royalties U حق امتیاز
credits U امتیاز
crediting U امتیاز
royalty U حق امتیاز
game bird U یک امتیاز
licence owner U صاحب امتیاز
odd U امتیاز دادن
privileged U امتیاز دار
match point U اخرین امتیاز
convert U امتیاز گرفتن
converts U امتیاز گرفتن
converting U امتیاز گرفتن
converted U امتیاز گرفتن
perfect score U امتیاز کامل
match points U اخرین امتیاز
odder U امتیاز دادن
privileged U دارای امتیاز
oddest U امتیاز دادن
preferential U امتیاز دهنده
maritime lien U امتیاز دریایی
law of advantage U قانون امتیاز
precedency U امتیاز سابقه
magna cum laude U با امتیاز زیاد
outpoint U برنده با امتیاز
double figures U امتیاز دو رقمی
grantee U صاحب امتیاز
loss on points U باخت با امتیاز
foot score line خط امتیاز انتهایی
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
patents U امتیاز نامه
headstart U امتیاز در شروع
precedence U امتیاز سابقه
win on points U پیروزی با امتیاز
game point U امتیاز پایانی
loved U امتیاز صفر
field privilege U امتیاز فیلد
patent U امتیاز نامه
go-ahead U امتیاز برتر
patented U امتیاز نامه
patenting U امتیاز نامه
love U امتیاز صفر
loves U امتیاز صفر
differentia U وجه امتیاز
set point U اخرین امتیاز
insurance U امتیاز مطمئن
worst- U امتیاز اوردن
worst U امتیاز اوردن
chalk up U کسب امتیاز
scoreless U بدون امتیاز
decision U برنده با امتیاز
score sheet U برگ امتیاز
concessionary agreement U امتیاز نامه
decisions U برنده با امتیاز
concession deed U امتیاز نامه
Recent search history Forum search
2credit score
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
0ضربه به میانه پایین گوی در بیلیارد در انگلیسی چی میشه؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com